۱۳۹۳ مرداد ۲۸, سه‌شنبه

از خون دلم سفره ی رنگین شدی ای عشق /باری تو بدوشم چه سنگین شدی ای عشق
هرگه که دلم همسفر باد صبا شد /گفتی که مرو مرکب بی زین شدی ای عشق
هرگز نکشیدی به دلم رسم صنوبر / افسوس که صورتگر بی چین شدی ای عشق
از آدم و هابیل وبه قابیل و کنون ما / سرمنشا هر فتنه وهر کین شدی ای عشق
معصوم و مسیحاصفتی عادت من بود /بر دامن من لکه ی ننگین شدی ای عشق
فتوا بدهم تا ببرندت به سر دار /حالا که چنین مرتد و بی دین شدی ای عشق

هیچ نظری موجود نیست:

پست‌های پرطرفدار