من ایرانی دچار استبداد.دچار انسداد سیاسی.دچار درگیری ها و خود درگیری هایی که روزانه باهاش طرف هستیم حتی من که خارج از ایران زندگی میکنم.ما یک فصل های مشترکی داریم دردهای مشترکی داریم که اینها رو از طریق هنر من با دیگران تقسیم میکنم.کسانی که به کارهای من گوش میدن یا تازه باهاش آشنا میشن.در نتیجه اگر قرار باشه دنبال واژه بگردم خیلی سخت میشه.یه سادومازو توش وجود داره یک نوع از خود آزاری و دیگر آزاری حتی، توی کارها ممکنه وجود داشته باشه و چیزی به جز نفس زندگی نیست ...
جنگ ما باحماقت است و این حماقت اگر در میان نزدیک ترین اشخاص هم باشد ما بی رحمانه آن را سلاخی می کنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر