۱۳۹۳ آبان ۱۴, چهارشنبه

دنبال کسانی بودم که از من در موسیقی قویتر باشند.پیدا کردم و کار را شروع کردیم. آنقدر ترانه داشتم که بتوانم متفاوت کار کنم.اما در راک و پاپ سرگردان بودم.فکر های زیادی داشتم.با فلامنکو آشنا بودم و دوست داشتم با زبان گیلکی فلامنکو بخوانم.هنوز درگیر فریدون فروغی و فرهاد مهراد بودم.هنوز رد پای عمو ایرج به روشنی در کارهایم بود.آن موقع ها یغما گلرویی و ترانه هایش بر سر زبان بود. من از او کوچک تر بودم و تنها کسی بود که گمان می کردم ترانه ی درست را دنبال می کند.اما زبان اش برایم زبان مجوز بود. نمی شناختم اش مثل امروز، که چقدر وحشی ست.


هیچ نظری موجود نیست:

پست‌های پرطرفدار