۱۳۹۲ اسفند ۲۴, شنبه

نوشته شاهین نجفی درباره شر اعظم

نوشته شاهین نجفی درباره شر اعظم

آنچه از زبان من منتشر می‌‌شود یقینا حجت است برای کسانی‌ که به ما گوش فرا می‌‌دهند.همانانی که می‌‌دانند میان ماه ما تا ماه گردون چه تفاوت‌ها ایست.آنانی‌ که نوشته‌ها و ترانه‌های زخمی ما را در مقام شنوندگانی صرف گوش فراندادند و تفو بر من اگر مخاطبانم ،مخاطبانی صرف نباشند و من تنها خواننده و شاعری باشم برای لحظاتی زودگذر و سطحی گری و جماعت پشت سر جمع کردن.چندین ماه است که از انتشار ترانه ی "شر اعظم" می‌گذرد و همچنان دوستان و بد خواهان سوال میکنند و توهمات و ابهامات ذهنی‌ خویش را با ما در میان میگذارند و من بیش از صبر خویش سکوت کردم تا واکنش‌ها را حلاجی کنم.و امروز آنچه میگویم تمامی‌ این ورس کوتاه کار "شر اعظم" است.



آنکه می‌خواند و در پی‌ شناخت است ناگزیر از تحقیق و دانستن است.در این میان باور دارم که نمیتوان از کتب مقدس ادیان به راحتی‌ گذشت.درگیری ذهنی‌ من با قرآن،بیبل(عهد عتیق و عهد جدید) از سنین نوجوانی آغاز شد و تا به امروز این ادامه دارد.

نوشته ی کوتاه من در کار"شر اعظم" در ابتدای امر تجربه‌ای بود در راستای استفاده از مفاهیم و المان‌های بیبل .ادیان مدعی این هستند که کتاب و زبان‌شان تکرار نشدنی‌ ‌ست و من بر خلاف این فکر می‌کنم. قرآن و بیبل برای من از جهت متن شناسی‌ زیبا هستند پس آنچه که زیبا ‌ست تنها میتواند طبیعی باشد و ربطی‌ به ماورا ندارد.پس قاعده این است: ما نیز میتوانیم اینگونه بیافرینیم.

آنان که مرا می‌شناسند می‌دانند که ما را از جهت اعتقادی چه میشود. مفاهیمی چون خدا و شیطان تنها در هنر و ادبیات برای ما قابل پذیرش است همانقدر که سیمرغ و همانقدر که آشیل یا دیونیزوس و آپولون.جدای از این، نفس پرستش برای ما زیر سوال است.پرستیدن به زعم من توهین به شعور آدمی‌ ‌ست.پس دیگر اهمیتی ندارند که عده‌ای کودک و شاید بدخواه بخواهند به ما برچسب پرستیدن کسی‌ را بزنند.شیطان و خدا بیشتر قابل ترحّم هستند تا پرستش.

شر اعظم چیزی نیست جز معماری واژگان مقدس .همین که بسیاری را دچار این وحشت کرده است که آیا این متن از زبان یک موجود ماورایی ‌ست یعنی موفّق بوده است.اما اگر من به این ذهنیت باطل کمک کنم و آن را در جهل باقی‌ بگذرم خیانت است.مخاطب هوشیار و با مطالعه که شاخک‌های ذهنی‌‌اش قوی کار می‌کند میفهمد که انگار این ترانه یک تست هوشی ‌ست. یک امتحان است .و من چرا پنهان کنم که لذت میبرم هر چند وقت یکبار عده‌ای که بیهوده به ما گوش میکنند را بپرانم.ما باید دورمان پرنده باشد و نه حشرات بالدار ،که پریدن مگس کجا و پریدن قرقی و زغن کجا.بسیاری می‌پرند.پروانه اند اینها باید لالایی بشنوند.عده‌ای هم بال دارند اما مرغ خانگی اند و آنها را با خطر کردن‌ها ی ما چکار؟ اینگونه ما هرس کردیم مخاطبان سست را.همان طور که با هیچ هیچ هیچ عده ی را با آگاهی‌ کامل پراندیم.

بار‌ها و بارها گفته‌ام که ما در برابر انسانیت سجده می‌کنیم .در واقع در برابر چیزی که نیست .چیزی که حسرت آن را می‌کشیم.از این روی در انتها میگوید:سجده جز در برابر تو حرام.این سخن شیطان خطاب به خداوند است که اینبار از زبان ما بیرون می‌‌آید در برابر انسانیت.

بسیاری از نشانه‌هایی‌ که در ترانه به آنها اشاره شده است وام گرفته از کتاب عهد عتیق یا به اصطلاح ایرانی‌‌ها همان تورات و عهد جدید یا همان انجیل است.برای ذهن خام که همه چیز را در محدوده ی خدا و شیطان میسنجد یقینا این یک چالش خواهد بود.انسان‌هایی‌ که به خدا اعتقاد دارند به همان اندازه به شیطان نیز باور دارند.چرا که باید از ترس شیطانی خیالی به خدایی خیالی پناه ببرند.مخاطبان حقیقی‌ ما در رحم مادران و گهواره‌ها هستند.و حال به تو میگویم،ای کسی‌ که باورت سست شد وقتی‌ "شر اعظم" را شنیدی.بازی خوردی.به این ترتیب، قضیه حرمت خود را از دست داده است.مهم نیست دیگران چه فکر میکنند .تو چگونه فکر میکنی‌؟

به همین راحتی‌ از متنی که هیچ در خور نیست و تنها با بازی با اسامی مکان‌ها و مفاهیم مقدس توانست تو را فریب دهد، به اندازه یک تاریخ فریب خدایان و شیاطین خیالی را خورده ای.بگذار صمیمانه به تو بگویم اگر بنا بر چیزی بودن باشد ،من ترجیح میدهم خود شیطان یا خدا باشم تا یک شیطان پرست یا خدا پرست ابله .اما چه کنم که من قابل ترحّم نیستم و خدا و شیطان چرا.پس به انسان بودن قناعت می‌کنم.

شاهین نجفی 


هیچ نظری موجود نیست:

پست‌های پرطرفدار